بيا ستارة من

نويسنده:قربان وليئي
منبع:ماهنامه موعود
بيا كه غرق غبارم؛ بيا ستارة من
اسير اين شب تارم؛ بيا ستارة من
به هركجا كه رسيدم، فريب دامي بود
كجا قدم بگذارم؟ بيا ستارة من
كجاي وحشت اين شب، چراغ منزل توست؟
عنان به كي بسپارم؟ بيا ستارة من
سري كه شور جنونش به آسمان برده است،
به پاي كي بگذارم؟ بيا ستارة من
اگر زمانه مجالي به چشم تشنه نداد،
به پاي سنگ مزارم بيا، ستارة من.